وسم توی جنوب، برای عزای جوونا خیلی دور بر میداره.
دست و بال وسم کننده خیلی پره، که بتونه جیگر عزادارا رو ریش ریش کنه.
اما یجاهایی که وسم میخواد از اوج بیفته، وسم کننده می فهمه، هر کسی توی اون عزا، صداش رو می شنوه، یا دی هست، یا هم رود.
سي خاطر همي، تمام اندوه عالم رو چاشنی صداش می کنه، اون طوري كه جيگر كافر هم داغ بشه، و با صدای حزین می خونه: دی رود، دی رود. دی رودِ جون مرگمو.
ای دوتا کلمه مثل تیر خلاص مي مونه.
ویرونت می کنه.
و تو میشی خرابهٔ شام.
اما همين دوتا كلمهٔ “دی رود” پیوند برادری می بنده بین هر کی زیر عَلمِ عزا ایستاده.
و دیگه هیچ کی تو اون عزا غریبه نی.
اما تو عزای پرهام، همه چی وارونه شده.
مردم ماتمزدهٔ شهرهای دیگه، دارن سی مردم جنوب می خونن: دی رود، دی رود جوون مرگمو، دی رود مهربونمو، دی رود مردم دارمو.
و ای یعنی، عزا مال غریبه نی.
ای یعنی، فقط عزای بچه دیر نی، که عزای بچه ایرانه.
جهان فولادی
وسم: مرثیه خوانی جنوبی در عزاداری ها
دی: مادر
رود: فرزند
لینک کوتاه : https://soora.ir/?p=1079