ساعت شش صبح است. خورشید از پشت آبهای آرام خلیج فارس بالا میآید و بوی نمک و ماهی تازه در ساحل پخش میشود. مردان محلی تورهایشان را جمع میکنند و بچهها دنبال صدف میگردند. همهچیز آماده یک کارتپستال واقعی است، اما یک چیز کم است: گردشگر.
بوشهر با نوار ساحلی طولانیاش میتواند مرکز توریسم دریایی ایران باشد. از شنا در آبهای گرم گرفته تا تورهای قایقسواری و تجربه زندگی بومی در روستاهای ساحلی. اما وقتی گردشگر به این استان میآید، بیشتر با کمبود امکانات روبهرو میشود تا جذابیتهای بستهبندیشده.
یک راهنمای محلی در گفتوگو با خبرنگار سورا میگوید: هر بار که گردشگران خارجی به اینجا میآیند، از زیبایی ساحل شگفتزده میشوند. اما بعد از دو روز میپرسند: چرا کشتی تفریحی ندارید؟ چرا کافه ساحلی نیست؟ چرا برنامه غواصی ندارید؟ جواب من فقط سکوت است.
این در حالی است که کشورهای حاشیه خلیج فارس سالهاست از همین دریا برای جذب میلیونها گردشگر و میلیاردها دلار درآمد استفاده میکنند. مقایسه دوبی و بوشهر تنها یک جمله تلخ را به ذهن میآورد: دریا مشترک است، اما بهرهبرداری زمین تا آسمان فرق دارد.
فرصتها فقط در آب نیست؛ در کوچههای قدیمی بندر، در موسیقی «یَزله» که شبها در کوچه ها اجرا میشود، در غذاهایی مثل قلیهماهی و دم پخت میگو. همه اینها میتوانند تجربهای منحصربهفرد برای گردشگران باشند، تجربهای که در هیچ کجای دنیا تکرار نمیشود.
یک استاد دانشگاه خلیج فارس تأکید میکند: اگر امروز برای توسعه گردشگری دریایی برنامهریزی نشود، فردا خیلی دیر خواهد بود. چون گردشگری فقط ساخت هتل نیست، بلکه زنجیرهای از اشتغال و فرهنگ است؛ از صیاد و هنرمند گرفته تا راننده تاکسی و رستوراندار.
در بوشهر، دریا هر روز لبخند میزند. اما صندلیهای خالی قایقهای تفریحی، اسکلههای خاموش و هتلهای کمشمار، نشان میدهد این لبخند هنوز پاسخی درخور نگرفته است.
شاید وقت آن رسیده که به جای دیدن دریا فقط به عنوان منبع صید و انرژی، آن را به دریچهای برای گردشگری و اقتصاد پایدار تبدیل کنیم. چون اینجا بوشهر است؛ جایی که دریا دستهایش را به روی گردشگران باز کرده، اما هنوز کسی به استقبالش نرفته است.