اینجا بردخون است، نه در میانه یک طوفان موسمی بلکه در میانه یک بحران همیشگی؛ بحران بیهوایی، بیآبی، بیبرقی و بیپناهی. مردم این منطقه سالهاست با نفسهایی خاکآلود، چشمانی قرمز از سوزش هوا و دلی پر از درد وعدههای توخالی مسئولان، روز را شب و شب را با نگرانی صبح میکنند.
باد که از شمال میوزد، فقط گرد و غبار نمیآورد، بلکه زندگی را از کودکان، سالمندان، و بیماران تنفسی میگیرد. مغازهها نیمهفعال و خانهها شبیه پناهگاههایی برای فرار از خاک و گرما شدهاند. اما آنچه از همه دردناکتر است، سکوت و بیتفاوتی مسئولان است؛ آنهایی که هنگام وزش باد شمال چند وعده موقت و شعاری میدهند و به محض فروکش کردن گرد و غبار، خود نیز ناپدید میشوند.
مردم بردخون این روزها نه تنها باید با گرد و خاک بجنگند، بلکه باید نبود آب و برق را نیز تحمل کنند. این در حالی است که دمای هوا به مرزهای غیرقابلتحمل رسیده و قطعی برق در اوج گرما، زندگی را به کام مردم جهنمی کرده است.
در طول سالهای گذشته بارها از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی، فریاد مردم این منطقه به گوش مسئولان رسانده شده، اما گویی هیچ دستی برای نجات دراز نمیشود.
یکی از اهالی بردخون در گفتوگو با خبرنگار سورا میگوید:
«ما فقط هوای پاک نمیخواهیم، ما زندگی میخواهیم. نمیخواهیم بچههایمان در خانهها نفستنگی بگیرند، سالمندانمان شبها از شدت گرما بیهوش شوند و بیمارانمان در انتظار برق برای وصل دستگاه تنفس جان بدهند. تا کی باید فقط وعده بشنویم و رنج بکشیم؟»
پرسش اصلی اینجاست:
تا کی باید مسئولان تغییر کنند ولی رنج مردم همان بماند؟ تا کی مردم بردخون باید تاوان بیتدبیری و بیتفاوتی را با جان خود بپردازند؟
پایگاه خبری سورا از تمامی رسانههای استان بوشهر و کشور دعوت میکند که صدای این مردم را بازتاب دهند. مردمی که جز صداقت، مطالبهای ندارند و تنها خواستهشان، زندهماندن در سرزمینی است که سالها در آن نفس کشیدهاند.