خبر تلخ بود و هضمش سخت، پای برادر که وسط باشد،سن و سال و هموالیتی یا غریبه بودنش رنگ میبازد، تا چه رسد به اینکه همشهریات باشند، جوان باشند، و بخوانی و بدانی برادر کوچکتر جانش را تقدیم برادر بزرگتر کرده است.
خبر؛ غرق شدن دو برادر در خور خان بود؛ و تو چه میدانی خور خان چیست!
اسکلهای که سالهاست برای تکمیل تنها یک فازش امروز و فردا میشود، یک تابلوی خطر و شنا ممنوع ندارد، پیمانکارش خدا را بنده نیست، ناجی غریق و امداد و امثال آن ندارد؛
اما تا دلتان بخواهد صاحب و وعده دارد.
روزی بخشدار از پایان آن خبر میدهد، روزی فرماندار ناجی اش میشود، روزی نماینده وسط می آید؛ اما دریغ که به وقت حادثه جز سکوت و سکوت آوایی به گوش نمی رسد تا اتفاقی دیگر و قربانیانی دیگر!
به جاست شورای شهر و شورای بخش بهعنوان نمایندگان مردم نه دولت و حاکمیت، با استفاده از کارشناسان و صیادان همشهری، گزارشی کامل و واقعی از روند تکمیل اسکله و نواقص آن تهیه و منتشر کنند و مردم را در جریان وعده های بر زمین مانده و زمانبندی درست این پروژه قرار دهند و اجازه ندهند ناله های فرهادها و فرزادهای دیارمان شنیده نشود.
آن را به گوش مدیران و مقامات استانی و کشوری برسانند و با کنار گذاشتن تعارف، به وعده های بخشدار و فرماندار و نماینده دلخوش نباشند. بالاخره بدانیم اگر خورخان نان نمیدهد، لاقل جان
نگیرد!